آنچه که تا کنون در مورد نظم و انضباط شخصی دیده و شنیده ایم با آنچه که در واقعیت می تواند سبب موفقیت افراد شود کاملا متفاوت است.
بیشتر ما هر گاه صحبت از نظم و انضباط شخصی می شود به یاد یکی از حالت های زیر می افتیم :
۱.دوران مدرسه و آن ” از جلو نظام ها و صف بستن های معروف”
۲ سربازی که شاید بهتر بود اسمش را می گذاشتند “نظم بازی”
۳.یک پدر یا مادر خشک و سختگیر که همیشه غر می زدند چرا انقدر بهم ریخته ای
۴.یک رئییس غرغرو و عصبی و بد اخلاق که دائما به همه چی گیر میدهد
اما سوال اصلی این ست که آیا این همه گیر دادن ها و نظم کردن ها باعث شد که ما موفق شویم؟ آیا توانست ما را برای رویارویی با چالش هایی که به واقع نظم و انضباط شخصی ما را می طلبید،
پاسخ کاملا مشخص است. نه تنها کمک چندانی نکرد بلکه شاید ما را از درک معنا و تاثیر این مهارت و ویژگی حیاتی نیز دور نمود.
در اینجا زمان آن رسیده که ما با معنای درست نظم و انضباط شخصی آشنا شویم و بدانیم وجود آن تا چه اندازه در زندگی فردی ما ضروری است.مطمئن هستم که اگر به دنبال رشد و پیشرفت شخصی در زندگی می باشید.
وقتی کلمه نظم به گوش می خورد اولین کلماتی و مفاهیمی که بعد از آن تداعی می شود، انضباط، ترییب،قاعده، آراستن، و حتی دقت است. اما به نظر من نظم معنایی مهمتر و جذاب تر از اینها دارد.